جدول جو
جدول جو

معنی سنگ بالین - جستجوی لغت در جدول جو

سنگ بالین
(سَگِ)
سنگ بالش:
ز شیرین سرگذشتی گشته سنگین خواب شیرینم
بکوه بیستون صد بار دارد سنگ بالینم.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ گِ)
سنگی که گویند بتوسط آن بعض قبائل شرقی هرگاه که خواهند باران آرند. رجوع به سرخاب و بشمور شود. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
سنگسار. (آنندراج) :
سنگ باران عنا بارد بر فرق کسی
که دل و نیت او قصد عنای تو کند.
منوچهری.
برخلاف عادت اصحاب فیل است ای عجب
بر سر مرغان کعبه سنگ باران آمده.
خاقانی.
سنگ باران امر لعنت باد
بر زن نیک تا به بد چه رسد.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ لِ)
سنگی که بجای بالین در زیر سر گذاشته بخواب روند. (آنندراج) :
بیا تا درین شیوه چالش کنیم
سر خصم را سنگ بالش کنیم.
سعدی
لغت نامه دهخدا
سنگسار، رجم
فرهنگ واژه مترادف متضاد